مسافرت به سبک دانشگاه
بعد از مدتی قریب به یک سال انتظار اونم برای درس برداشت ، از طرف دانشگاه ( و نه به خواسته دانشجوها ) اعلام شد که باید بریم یزد ، که بناهای تاریخی رو برداشت کنیم. کاری که اگه انجام میشد شاید روزانه ده ساعت وقت می گرفت .در عرض دو سه روز این برنامه ریزی شد ، هماهنگی ها با میراث فرهنگی یزد شد، میراث فرهنگی برامون مهمانسرا در نظر گرفت ،اتوبوس از طرف سپاه !!! برامون جور شد، قرار شد قسمتی از خرج سفرو دانشگاه تقبل کنه!!! به بچه ها اعلام شد که چهارشنبه 24 آبان ساعت 12 شب اتوبوس از جلوی در دانشگاه حرکت می کنه( جا نمونین ) ، و ما ها ساکامونو بستیم و کاملا آماده سفر بودیم . چهارشنبه ظهر بعد از کلاس طرح ( شاید فقط یک ساعت) برای نهار رفتیم بیرون وقتی برگشتیم رو تابلوی اعلانات جلوی در با فونت بزرگ نوشته شده بود :سفر یزد لغو شد ! با دیدن این خبر انگار یک قابلمه ، نه انگار یک دیگ آب سرد رو سرمون خالی کردن. نزدیک به دو سه دقیقه بین ما چهار نفری که با هم بودیم سکوت ناامید کننده ای برقرار شد . اون جمله کوتاه اصلا قابل درک نبود. به هر حال یزد که نرفتیم ولی باید یه جایی جور می شد که برای پروژه برداشت اونجا رو رولوه کنیم . با هماهنگی هایی که با میراث فرهنگی شد در نهایت سه تا امامزاده بهمون معرفی کردند که زنونه است ( ورود آقایون ممنوعه) که دخترا برن اونجا رو رولوه کنن و سه تا مکان تاریخی هم تو قزوین برای پسرا معرفی کردن ( یزد که شهر مذهبی بود نرفتیم اونوقت این بیچاره ها باید برن قزوین که این قدر اسمش بد در رفته) چند شب پیش آریا درباره همین موضوع یک آف گذاشته بود که دل آدمو کباب می کرد . بیچاره ها
0 Comments:
Post a Comment
<< Home