ترم جديد
اين ترم در حالي كه خودم مسافرت بودم ثبت نامم و سمانه برام كرد فيشم و هم بهاره برام ريخت براي همين بود كه هفته اول اشتباهي مي رفتم دانشگاه . اين ترم دانشگاه يه كار فوق العاده كرد كه دو تا كلاس طرح با 4 تا استاد براي 25 نفر دانشجو تشكيل داد. اين كار از چند جهت خوبه كه مهمترينش اينه كه با كسرايي ديگه كلاس ندارم ! ضمنا اين كه جمعيت كلاس كم شده خيلي خوبه . بعدشم كلاس تقريبا يكدسته (ميشه گفت بچه مدرسه اي تو كلاسمون نداريم . اينم خيلي خوبه) از تغييراي ديگه اي كه اين ترم داشتيم حياط دانشگاهه كه بعد مدت زيادي بنايي حياط رو مثل پارك سنگفرش قرمزكردند كه اصلا هم خوني با ساختمون قديمي زرد رنگ دانشگاه نداره . و تابلو دانشگاهم تا سفارش تابلوي جديد
به قرار زير جلوي در بوفه افتاده، بايد اسم موسسه آموزش عالي از روش پاك بشه و به جاش دانشگاه نوشته بشه
از اول ماه رمضون تا حالا 2كيلو وزن كم كردم . صبح از ساعت 6 از خونه مي رم بيرون اول ميرم پارك بعدشم تا دانشگاه پياده مي رم به طور متوسط روزانه يك ساعت ونيم پياده روي مي كنم . توي اين چند روز هم كه در گير كار طرح بوديم مجبور بوديم با سمانه بين دو تا كلاس كه زمان زيادي هم نبود چند جابيرون دانشگاه سر بزنيم مثلا شنبه از آزادي رفتيم ولنجك يكشنبه رفتيم پاكستان دوشنبه هم شريعتي رفتيم هم دوباره پاكستان بعدشم كه بايد دانشگاه مي رفتيم . خونه كه مي رسم مي خوابم تا افطار ، افطار بيدار ميشم افطاري و مي خورم دوباره ميخوابم تا سحر. تازه از شنبه ديگه هم كه كلاس اتو كدم شروع بشه وضعيت خيلي بد تر از اين هم ميشه . به اين ترتيب دارم تبديل مي شم به يك ضعيفه عاجز

0 Comments:
Post a Comment
<< Home