الهه

آنگاه كه نت هاي موسيقي غرق در سكوت اند و قلبها و قلم ها از تپيدن و نوشتن باز مي مانند معماري آغاز مي شود

Saturday, December 09, 2006

واحد عمومی

حضور بچه های معماری سر کلاسای عمومی فوق العاده است البته فقط ورودیای خودمون ومی گم مثلا سر کلاس انقلاب من که کارم به جایی رسیده استاد بهم میگه وقت کردی یک سری هم به ما بزن ، به آیسان هم همیشه می گه تو سر کلاس من میری سر یک کلاس دیگه هم حاضریت و میزنی و میآی (اینقدر که به مدت طولانی از کلاس میره بیرون) ، به آزاده هم یک گوشه کنایه ای میآد چون سر کلاسش که میره بیرن با کلی کتاب برمیگرده ( جلوی استاد تابلو می کنه که میره کتابخونه)، ملودی هم که معمولا استاتیک می خونه ، بهاره هم کارای طرحشو میکنه، سمانه هم که اصلا نمیآد. امروز قبل از اینکه به اسم سمانه برسه یکی از بچه های هنر و کشیدم تو کلاس که به جاش حاضریشو بزنه وگرنه حذفش می کرد . این کار خیلی سریع اتفاق افتاد به فاصله اسم من و سمانه که چهار تا اسم بیشتر نیست تازه اونی کسی هم که بهش گفتم اصلا نمیشناختمش . کلا شنبه ها سر کلاسای عمومی کلی میخندیم حتی اگه سر کلاسی باشیم که هیچ کدوم از بچه های خودمون نباشن ، مثل کلاس امروز ظهر من. بیچاره ها حق دارن پشت در فال گوش وایستن

0 Comments:

Post a Comment

<< Home