آخر هفته

از اونجایی که پنجشنبه وقت هممون آزاد بود با شیدا و شهرزاد و سمانه بری رولوه امامزاده حمیده خاتون رفتیم باغ فیض. اول فکر می کردیم یک بنای تاریخی رو باید برداشت کنیم ولی وقتی ساختمونشو دیدیم به این نتیجه رسیدیم که دانشگاه خودمون بیشتر به درد برداشت به عنوان یک بنای تاریخی می خوره چون حداقل ِ حداقلش شکل ساختمونمون قدیمیه. البته اگه تاریخچه ساختمون و مرور کنیم می بینیم که اگه اینجا الان دانشگاه نبود به عنوان یکی از دفاتر کاری میراث فرهنگی استفاده می شد مثل ساختمون عمارت سعدیه بهارستان . برخلاف گروههای دیگه که یکی شون باید می رفتن شهر ری و یکی شونم میدون خراسان ، گروه ما بازم خوش شانسی آورد و جایی افتادیم که به هممون نزدیک بود . ساختمون امامزاده بعد از بازسازی شاید فقط بیست سال از عمرش می گذشت . ضمنا فقط مخصوص خانمها نبود ( دکتر یغمایی هم یک چیزایی میگه . مگه میشه امامزاده مختص فقط خانمها یا فقط آقاها باشه؟!!!). از مزایای پنجشنبه رفتن به امام زاده هم که نباید غافل بود تا شب که میومدم خونه کلی فاتحه خوندم آخرشم نف
همیدم چند تا دیگه بدهکارم . موقع رولوه کردن برای اندازه گیری یک قسمت باید از نردبونی که به طرف خرپشته می رفت بالا می رفتم تا فاصله در خرپشته تا کف و بدست می آوردیم . جدا اونایی که ترس از ارتفاع دارن چه لذتایی رو توی دنیا از دست می دن و خیلی هم ضایع است که یک مهندس معمار یا سازه ترس از ارتفاع داشته باشه . زیاد ناراحت نباشید دکتر صدیق هم یکی ازاوناست ، می گفت از یک ساختمون هشت طبقه نیمه کاره بالا رفتم دیگه نتونستم بیام پایین

0 Comments:
Post a Comment
<< Home