الهه

آنگاه كه نت هاي موسيقي غرق در سكوت اند و قلبها و قلم ها از تپيدن و نوشتن باز مي مانند معماري آغاز مي شود

Friday, April 20, 2007

روزت مبارک

مدتی بود که حرفش بود که برای درس تنظيم شرايط محيطی می خوايم بريم گرمسار و سمنان . اولش اصلا دلم نمی خواست برم چون اندکی برای این درس ارزش قائل نیستم که هیچ ، استاد درست و حسابی هم که براش نداریم ( اين همون درسی بود که با اون درس ديگه اسمش و قاطی کرده بودم و تو حذف و اضافه نوشته بودم درس تنظیم شرایط محیطی خانواده !!! ) و درست تا لحظه آخر هم می گفتم من نمی آم که شب قبلش که با بهاره صحبت می کردم کاملا اغفال شدم و تصمیم گرفتم که برم و چه خوب شد که رفتم ( بهاره راست می گفت دور هم که باشیم خوش می گذره) . کلی بهمون خوش گذشت و در نهایتم فهمیدیم که بیخودی اون روز نرفته بودیم مسافرت . مثلا روز معمار بوده و دانشگاه می خواست ما رو غافلگیر کنه که کرد ( نه که تا حالا از این اتفاقا نیفتاده بود ما هم غافلگیر شدیم ) . اصانلو هم بیخود مدیر مالی رو نمی آره که استادمون کنه (برامون نفع داره ) . برا همین همین مهمون بودیم

0 Comments:

Post a Comment

<< Home