الهه

آنگاه كه نت هاي موسيقي غرق در سكوت اند و قلبها و قلم ها از تپيدن و نوشتن باز مي مانند معماري آغاز مي شود

Wednesday, June 07, 2006

پنجشنبه هم

اين پنجشنبه از ساعت 8 تا 12 عابدي و بكتاش برامون تو دانشگاه جشن گرفتن. با اين روند كلاساي پنجشنبه ها و اينكه ترم 1 تا 27 تير و ترم 3 تا 2 مرداد بايد بيايم دانشگاه ، فكر كنم ترم هفت وهشت كه برسيم شبا بايد تو دانشگاه بخوابيم . امروزهم با شيدا رفتيم سر ساختمون . اين چهارمين ساختموني بود كه اين ترم رفتم . اينقدر شيدا رو پياده راه بردم پدرش در اومد . آدرس دقيق ساختمون رو نداشتيم ، اولشم يه ذره جو گير بوديم برا همين از خونه تا آخراي فرشته پياده رفتيم ‌. تازه عكسا رو هم كه گرفتيم دوباره پياده برگشتيم. و به اين ترتيب بعد از شهرزاد ، شيدا دومين كسي هست كه عمرا ديگه با من بخاد پياده جايي بياد

0 Comments:

Post a Comment

<< Home