الهه

آنگاه كه نت هاي موسيقي غرق در سكوت اند و قلبها و قلم ها از تپيدن و نوشتن باز مي مانند معماري آغاز مي شود

Sunday, May 07, 2006

نقشه برداري

گذشت زمان تو كلاساي عملي نقشه برداري بر خلاف كلاساي تئوريش احساس نمي شه . بعد از متر كردن خيابون ، اين هفته كارمون متر كردن پارك بود. قشنگ عملگي رو عمله كرديم . وقتي سر كلاس مهدي بره برامون كيك و شير كاكائو بخره ، بعد كلاسم آريا ، كه تازگي به مقام جنتل منگي نائل شده ، برامون هندونه بخره و تو پارك با كاتر هندونه رو قاچ كنيم و بخوريم حق داريم گذشت زمان و نفهميم . استاد هم براي اينكه اين صحنه هاي تاريخي از صحنه روزگار پاك نشه ، همه رو با موبايلش ثبت كرد . فقط خدا كنه موقع نمره دادن آخر ترم اين صحنه ها جلوي چشمش نياد
از عواقب ديگه برگزار شدن كلاس توي پارك اينه كه ممكنه آخرش توسط زوجاي جواني كه براي درد و دل كردن ميآن پارك يك كتك درست وحسابي بخوري. مخصوصا اگه مثل گروه ما ، بري و فقط دور صندلي اي كه اونا نشستن رو متر كني ( شانس آورديم سالم مونديم...) . از عواقب ديگش اينه كه ممكنه استاد و يكي از دانشجوها ،مثل شيدا رو، جو پارك بگيره و هي با هم صحبتاي دو نفره داشته باشن . سوء تفاهم نشه همه صحبتا از وقتي شروع شد كه جامدادي شيدا تو پارك گم شد . البته من هر چقدر تلاش كردم نتونستم شيدا رو از اون حالت بيرون بيارم و بهش بگم سوژه شده ،صداس گوشيشو نمي فهميد . خب البته تو خيلي از صحبتاي دو نفره صداي سومي شنيده نمي شه... بله ديگه

0 Comments:

Post a Comment

<< Home