الهه

آنگاه كه نت هاي موسيقي غرق در سكوت اند و قلبها و قلم ها از تپيدن و نوشتن باز مي مانند معماري آغاز مي شود

Friday, April 21, 2006

آخيش

امروز بالاخره طلسم شكسته شد . چند وقت بود ميخواستم وبلاگو راه بندازم مگه خواب ميذاشت . بعد از تحويل پروژه كسرايي آدم تازه ميفهمه كه استراحت و گردشم خيلي لازمه . واقعا سر پروژش داغون شدم . آخرشم چي تحويل دادم ولي بعد پروژه يه كاري كردم كه واقعا شرمنده خودم شدم . بعد از 6 ماه و اندي بالاخره يه تكوني به بدن مبارك دادم ؛ قرار گذاشتيم با سمانه هر روز صبح پارك بريم و ورزش كنيم . چقدرم كيف داره. روزاي اول كه فقط منو سمانه بوديم كه از اون ورم ميرفتيم دانشگاه ولي بعد هانا هم اومد. شيدا هم كه هر روز خواب مي مونه. بقيه رو هم نميشه روشون حساب كرد .البته بهاره روزايي كه پارك لاله بريم ميآد. طي اين چند روز هم كه پارك رفتيم يك دختر خيابوني هم تحويل جامعه داديم. يعني سمانه تو واقعا ميآي پارك براي ورزش؟؟

0 Comments:

Post a Comment

<< Home